با توسعه و گسترش آموزش مدرن، بیش از پیش بحث و تبادل نظر در مورد این مساله که آیا اصولا باید برای ارزشیابی دانش آموزان به ایشان نمره داد یا خیر، مطرح می شود. گروهی از مدافعان طرح ارزشیابی توصیفی بر این باور هستند که دیگر زمان نمره دادن به دانش آموزان به پایان رسیده و باید به فکر نوآوری در شیوه های ارزشیابی بود. این گروه بر این باورند که فرایند نمره دادن به دانش آموزان سبب ناامیدی ایشان در صورت کسب نمرات پایین خواهد شد.
از نظر مدافعان ارزشیابی توصیفی، هدف اساسی این طرح رفع معضلات آزمونهای سنتی و بهبود کیفیت یادگیری و ارتقای سطح بهداشت روانی محیط یاددهی – یادگیری است. از همین رو، اصل محوری رویکرد ارزشیابی توصیفی «ارزشیابی برای یادگیری» است نه «ارزشیابی از یادگیری» که اصل محوری ارزشیابی سنتی است. در این طرح به غیر از آزمون های کتبی از ابزارهای گوناگون دیگری چون پوشه کار، مشاهده، آزمون عملکردی و تکلیف درسی و مانند این ها بهره می گیرد و این امر موجب تنوع در ارزشیابی دانش آموزان میشود. به دلیل این تغییرات در نحوه ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در الگوی ارزشیابی توصیفی، روش تصمیم گیری درباره ارتقاء پایه دانش آموزان نیز تغییر کرده است. از مزایای این طرح آن است که تصمیمگیری دربارة ارتقای دانشآموز به پایهای بالاتر نیز به عهدة معلم گذاشته شده و قبولی و مردودی نیز برعهدة اوست. بنابراین در کنار این که محور اصلی کار بر روی «آموزش معلمان اجراکنندة طرح قرار گرفته»، تصمیمگیری نهایی برای ارزشیابی کیفی دانشآموزان نیز کاملا برعهدة معلمان خواهد بود.
جامه بزرگ، مدیر کل سابق دفتر ابتدایی و پیش دبستانی وزارت آموزش و پرورش در دفاع از طرح ارزشیابی توصیفی میگوید: «دانشآموزان در دورههای تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان از تواناییهای متفاوتی برخوردارند. در این میان دانشآموزان کمتری میتوانند اطلاعات خود را به صورت مکتوب منتقل کنند و ما باید برای اینکه انتقال اطلاعات دانشآموزان را سر و شکل مناسبتری ببخشیم، برای سنجش آنها، راهکارهای مختلفی را داشته باشیم. جامه بزرگ معتقد است «با توجه به اینکه دانشآموزان دبستانی تحلیل مناسبی از نمره ندارند، در همان ابتدای تحصیل و بر اساس نظام ارزشیابی بر پایة نمره، لطمات فراوانی میخورند و سرزنشها برای کسب نمرات بالاتر، جهتدهی آموزشی را کاملا منحرف میکند. تلاش ما این است که یادگیری دانشآموزان را با عملکردشان و بهصورت مفهومی ارزشیابی کنیم و از کمیت فاصله بگیریم».
برخی از حامیان طرح ارزشیابی توصیفی، موارد زیر را به عنوان برتری این طرح در مقابل نظام ارزشیابی سنتی مطرح میکنند:
1) جایگزینی بازخوردهای کیفی و توصیفی به جای بازخوردهای نمره ای: نمره برای دانش آموز فقط به عنوان علامتی است که برخی از رفتارهای خوشایند و یا ناخوشایند دوستان، معلمان، اولیا و دیگران را به دنبال دارد. اما تأثیری در شناخت نقاط قوت، ضعف، توانمندی ها و محدودیت ها ندارد. اما باز خوردهای کیفی به دانش آموزان انگیزه و تلاش بیشتر در یک فضا و شرایط آرام و برای معلم، توجه دقیق بر ابعاد یادگیری دانشآموزان و برای اولیا آگاهی از وضعیت تحصیلی و وظیفه و مسوولیتی که در قبال آن دارند، می دهد. نباید حذف نمره را از بازخوردهایی که به دانش آموز داده می شود با حذف ارزشیابی، یکسان تلقی کرد. ارزشیابی به صورت دقیق تر، کامل تر، با ابزارهای مناسب تر با هدف یاری به دانش آموز و اولیا آنان در طول سال تحصیلی انجام می شود؛ اما نتیجه با کلمه، عبارت، جمله و ... اعلام می گردد.
از جمله مشکلات ارزشیابی سنتی کم توجهی به تمامی آموخته ها و یادگیری های دانش آموزان، مثلاً در زمینه علاقه، انگیزه، احساسات، نگرش ها، توانایی ها، مهارت ها، کارهای علمی و ... است. مواردی که به جرأت می توان گفت هدف اصلی و اساسی دوره ابتدایی رشد و شکوفایی آنهاست، که در ارزشیابی توصیفی برای هر یک از آنان ابزار و گروه، روش مشاهده و ابزاری تحت عنوان سیاهه رفتار در نظر گرفته شده است. بنابراین، معلم گرامی ضمن توجه به این بعد یعنی بعد اجتماعی، آن را با روش و ابزار درست ارزشیابی میکند و اطلاعات حاصله را بررسی، تجزیه و تحلیل کرده و از نتایج آن برای تصمیم گیری درخصوص تنظیم برنامه آموزشی خود و اطلاع به والدین برای فراهم کردن زمینه تلاش و فعالیت بیشتر همراه با انگیزه لازم، به کار می برد.
2) ارزشیابی در حال یادگیری: با توجه به اینکه در ارزشیابی سنتی برگزاری امتحانات در زمانی غیر از زمان آموزش و یادگیری انجام می شود، فاصله زمانی بین آموزش و ارزشیابی و امتحان، آن را به یک موضوع اضطراب آور و نگران کننده تبدیل میکند. از طرف دیگر براساس نتایج یک یا چند امتحان در مورد آینده دانش آموز تصمیم گیری می شود و این امر باعث شده هم والدین و هم دانش آموزان و حتی معلمان دچار ترس و اضطراب شوند. برای رفع این مشکل در ارزشیابی توصیفی امتحان و آزمون به شکل مستقل و در زمان ویژه برای آن کار وجود ندارد. بلکه معلم در زمانی که مشغول آموزش و دانش آموز در حال یادگیری است، آزمون های مورد نظر اجرا شده و همزمانی ارزشیابی و آموزش و یادگیری ضمن حذف اضطراب ناشی از حضور در جلسات امتحانی، آن را به مرحله ای از یادگیری و جزء فرآیند یادگیری تبدیل می کند.
3) مشارکت و همکاری در هر کاری علاقه و تعهد افراد را به آن کار افزایش می دهد. از آنجایی که ارزشیابی تحصیلی در طرح ارزشیابی توصیفی یک فرصت یادگیری تلقی می شود و برای یادگیری و بهبود شرایط آن انجام می گیرد، مشارکت دانش آموز و وابدین در این موضوع در کنار معلم بسیار ارزشمند و حیاتی است. زیرا دانش آموز با بررسی روند تلاش خود از همان ابتدا مدیریت و فرایند های یادگیری خود را بتدریج بر عهده می گیرد و والدین نیز با مشارکت در امر ارزشیابی فرزندشان ضمن احساس وظیفه بیشتر، برنامه ریزی های آگاهانه تری برای بهبود وضعیت تحصیلی آنها انجام می دهند.
4) و بالاخره در ارزشیابی توصیفی تمام تلاش معلم، والدین و خود دانش آموز در طول سال صرف فرایند «ارزشیابی شناخت از وضعیت یادگیری - تلاش برای یادگیری بهتر - ارزشیابی شناخت بیشتر و دقیقتر - تلاش برای یادگیری بهتر» میشود و دانش آموزان فرصت جبران کاستی های احتمالی متراکم نشده و تا پایان توبت اول یا سال حفظ نمی شوند، بلکه هر زمان که شناسایی طرح، اصل بر ارتقاء دانش آموز به پایه بالاتر است و فقط معدود دانش آموزانی که مشکل جدی در توانمندی های عقلی و ... دارند بنابر اصل «هر دانش آموزی با توجه به تفاوت های فردی به زمان متفاوتی برای یادگیری نیاز دارند» تکرار پایه می نمایند.