هدف این پژوهش بررسی مدل رابطه¬ی خودکارآمدی در رابطه¬ی رمانتیک و رضایت زناشویی با میانجی¬گری رفتارهای حفظ رابطه در معلمان زن مدارس ابتدایی بود. 200 معلم زن از میان مدارس ابتدایی به روش نمونه¬گیری تصادفی چندمرحله¬ای از میان نواحی 1 و 3 شهر اهواز برگزیده شدند، به مقیاس خودکارآمدی در روابط رمانتیک (SERR)، شاخص راهبرد حفظ رابطه¬ای و مقیاس رضایت زناشویی پاسخ دادند. طرح این پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. داده¬ها با استفاده از نرم¬افزارهای آماری 23-SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که همه شاخص¬های برازندگی مدل همگی مناسب بودند. ضرایب مسیر مستقیم خودکارآمدی در رابطه¬ی رمانتیک به راهبردهای حفظ رابطه و راهبردهای حفظ رابطه به رضایت¬زناشویی معنی¬دار بودند (001/p<) اما مسیر خودکارآمدی در رابطه رمانتیک به رضایت زناشویی معنی¬دار نبود. همچنین، راهبردهای حفظ رابطه نقش میانجی¬گر بین خودکارآمدی در رابطه رمانتیک و رضایت زناشویی بر عهده دارد. بنابراین، به نظر می¬رسد افرادی که از خودکارآمدی مناسبی در رابطه رمانتیک برخوردار باشند، به دلیل استفاده از راهبردهای حفظ رابطه، رضایت زناشویی بیش¬تری را تجربه می¬کنند

جامعه¬ی این پژوهش شامل کلیه¬ی زنان خوداشتغالی تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی شهر اهواز بود، که از میان آن¬ها 150 نفر به صورت داوطلب و براساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند. طرح پژوهش همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی (1986) بود. زنان مورد مطالعه پرسشنامه‌ی پنج جنبه‌ای ذهن¬آگاهی (FFMQ)، مقیاس همدلی زناشویی (MES) و مقیاس رضایت زناشویی را تکمیل نمودند. یافته ها نشان داد که مفروضه های اول و دوم بارون وکنی بین متغیرهای ذهن آگاهی، همدلی زناشویی و رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد تایید گردید. همچنین تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی و بر اساس چهار مفروضه نشان داد که همدلی زناشویی نقش میانجی گری بین ذهن آگاهی و رضایت زناشویی را بر عهده دارد. بر اساس یافته ها می توان استنباط نمود که درک و همدلی زنان به شیوه های مختلف مانند رفتارهای کلامی و غیرکلامی، به خواسته‌ها و نیازهای دیگران پی بردن و تلاش برای درک احساس‌ها و عواطف آن‌ها موجب می شود که احساس خوب بودن و رضایت داشتن زن و شوهر از یکدیگر مهیا گردد.

هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه متغیرهای روانشناختی رضایت زناشویی، حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله¬ای در زنان بارور و نابارور شهر اهواز بود. طرح پژوهش، توصیفی از نوع علی-مقایسه¬ای بود. 100 زن بارور و 100 زن نابارور از مرکز ناباروری جهاد دانشگاهی شهر اهواز به روش نمونه¬گیری هدفمند-داوطلب از میان زنان بارور و نابارور شهر اهواز انتخاب شدند و به مقیاس رضایت زناشویی، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی تصوری (MSPSS) و سیاهه¬ی مقابله با شرایط پراسترس-فرم کوتاه (CISS-21) پاسخ دادند. داده¬ها با استفاده از آزمون t-test و نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. یافته¬ها نشان داد که بین زنان بارور و نابارور در متغیرهای رضایت زناشویی (ناخوشنودی از ازدواج)، حمایت اجتماعی تصوری (حمایت دیگران مهم) و سبک¬های مقابله¬ای مساله-مدار تفاوت معنادار آماری وجود دارد و در بقیه¬ی متغیرها مانند خشنودی از ازدواج، حمایت اجتماعی تصوری (حمایت دوستان و خانواده) و سبک¬های مقابله¬ای هیجان-مدار و اجتنابی بین زنان بارور و نابارور تفاوت وجود ندارد.

تولد یک کودک دچار ناتوانی یا فهمیدن آن که کودک از نوعی ناتوانی رنج می¬برد می¬تواند فشار روان-شناختی، اجتماعی و اقتصادی زیادی بر خانواده وارد کرده و تاثیرات عمیقی بر کل خانواده داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی پایایی و روایی مقیاس توانمندسازی خانواده در خانواده¬های با اختلال¬های بیش¬فعالی، درخودمانده و یادگیری بود. طرح پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل عاملی اکتشافی بود. جامعه-ی پژوهش حاضر، والدین کودکان با اختلال¬های فوق الذکر شهر اهواز بود. 210 نفر از این خانواده¬ها به روش نمونه¬گیری هدفمند¬–داوطلب انتخاب شدند و به مقیاس¬های توانمندسازی خانواده و رضایت زناشویی پاسخ دادند. داده¬ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزار آماری 21- SPSSتحلیل شدند. یافته¬ها نشان داد که مقیاس توانمندسازی خانواده (FES) شامل سه عامل توانمندسازی با توجه به سیستم خانوادگی، توانمندسازی با توجه به سیستم خدماتی و توانمندسازی با توجه به سیستم اجتماعی/سیاسی است. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 94/0 و برای سه عامل فوق¬الذکر از 91/0 تا 93/0 بدست آمد. همچنین بین مقیاس حاضر و مقیاس رضایت زناشویی همبستگی 31/0 (001/0>p) مشاهده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده می¬توان از این مقیاس به عنوان ابزار مناسبی جهت اندازه¬گیری توانمندی والدین دارای کودک با اختلال¬های رشدی و مراکز استثنایی و بازپروری بهره برد و از آن در تبیین و شناسایی پیشایندها و پیامدهای ناشی از این نوع اختلال¬ها استفاده کرد.

 نام خانوادگی: امرایی نام: حدیث شماره دانشجویی: 8937101
عنوان پایان¬نامه: بررسی مدل رابطه¬ی بین نگرش¬های مذهبی و سلامت روان با میانجی¬گری خوش¬بینی در زنان مطلقه¬ی تحت پوشش کمیته¬ی امداد امام خمینی و بهزیستی شهر خرم¬آباد
استاد/ اساتید راهنما: آقای دکتر غلامرضا رجبی
استاد/ اساتید مشاور: آقای دکتر رضا خجسته¬مهر
درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: مشاوره گرایش: مشاوره خانواده
دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی گروه : مشاوره
تاریخ فارغ التحصیلی: تعداد صفحه: 102
کلیدواژه¬ها: نگرش¬های مذهبی، سلامت روان، خوش¬بینی، زنان، طلاق.
سازمان بهداشت جهانی، سلامت را به عنوان حالت بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی تعریف می‌کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل رابطه¬ی بین نگرش‌های مذهبی و سلامت روان با میانجی¬گری خوش¬بینی در میان زنان مطلقه¬ی تحت پوشش کمیته¬ی امداد امام خمینی و بهزیستی شهر خرم¬آباد بود. طرح این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی همزمان بود. جامعه‌ی این پژوهش شامل کلیه‌ی زنان مطلقه‌ی تحت پوشش کمیته‌ی امداد امام خمینی و بهزیستی شهر خرم¬آباد بالغ بر 508 نفر بر اساس ملاک‌های ورود و خروج 220 زن مطلقه به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به پرسشنامه¬ی نگرش مذهبی، آزمون جهت¬گیری زندگی (LOT) و پرسشنامه¬ی سلامت عمومی (11-GHQ) پاسخ دادند. داده¬ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی با استفاده از نرم¬افزار آماری 21-SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که بین متغیرهای نگرش مذهبی به عنوان متغیر مستقل و خوش¬بینی به عنوان متغیر میانجی، بین متغیرهای خوش¬بینی به عنوان متغیر میانجی و سلامت روان به عنوان متغیر وابسته و بین متغیرهای نگرش مذهبی به عنوان متغیر مستقل و سلامت روان به عنوان متغیر وابسته، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین می¬توان نتیجه گرفت که خوش بینی نقش مهمی مابین نگرش مذهبی و سلامت روان در این گروه از جامعه بر عهده دارد.

پژوهش حاضر به منظور ارزیابی ساختار عاملی اکتشافی مقیاس تعارض کار-خانواده بر روی کارمندان دانشگاه¬های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز صورت گرفت. 146 کارمند از دانشگاه شهید چمران اهواز و 132 کارمند از دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز (جمعا 278 نفر) به روش نمونه¬گیری داوطلب انتخاب شدند و مقیاس تعارض کار-خانواده کارلسون (2000)، حمایت اجتماعی درک شده و مقیاس رضایت زناشویی را تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزار 21-SPSS تحلیل شدند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه‌های اصلی (چرخش واریماکس) سه عامل تعارض کار-خانواده و خانواده-کار مبتنی بر زمان، تعارض کار-خانواده و خانواده-کار مبتنی بر فشار و تعارض کار-خانواده و خانواده-کار مبتنی بر رفتار را شناسایی کرد. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 86/0 و در عامل‌های اول تا سوم به ترتیب 85/0، 84/0 و 88/0 رضایت¬بخش بودند. ضرایب همبستگی بین هر یک از ماده‌های مقیاس و نمره کل مقیاس بین 40/0 تا 65/0 (001/0 > p) و ضرایب روایی واگرا این مقیاس با مقیاس¬های منابع حمایت اجتماعی درک شده 72/0- و رضایت زناشویی 62/0- (001/0 > p) معنادار بودند. بر اساس نتایج بدست آمده از این ابزار پژوهشگران می¬توانند از این ابزار در محیط¬های پژوهشی، صنعتی و پرسنلی استفاده نمایند.

خانواده یکی از رکن¬های اصلی جامعه به شمار می¬رود و دستیابی به جامعه¬ی سالم در گرو سلامت آن است. از جمله عواملی که بر سلامت خانواده تاثیرگذارند، می¬توان به سلامت خانواده اصلی، تعهد و همدلی زناشویی اشاره کرد. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی مدل خانواده اصلی و رضایت زناشویی با میانجی¬گری-های تعهد زناشویی و همدلی زناشویی در پرستاران بود. این مطالعه همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه¬ی پژوهش شامل کلیه پرستاران متاهل بیمارستان¬های دولتی و خصوصی شهر شهرکرد بود، که از میان آن¬ها 200 پرستار با توجه به ملاک¬های ورود و خروج و با استفاده از روش نمونه¬گیری داوطلب برگزیده شدند. شرکت کننده¬ها به مقیاس خانواده اصلی، مقیاس رضایت زناشویی، پرسشنامه تعهد زناشویی، پرسشنامه¬ همدلی زناشویی پایه¬ی بزرگسالان، مقیاس انسجام خانواده، آزمون سازگاری زناشویی لاک–والاس و مقیاس صفات همدلی باتسون پاسخ دادند. داده¬ها با استفاده از روش¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و با استفاده از برنامه¬های 21-SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج شاخص¬های برازندگی حاکی از برازش مدل پیشنهادی بود و ضرایب مسیر مستقیم مدل پیشنهادی نشان داد که خانواده اصلی به تعهد زناشویی، خانواده اصلی به همدلی زناشویی، خانواده اصلی به رضایت زناشویی، تعهد زناشویی به رضایت زناشویی و همدلی زناشویی به رضایت زناشویی و ضرایب مسیر غیرمستقیم خانواده اصلی به رضایت زناشویی با میانجی‌گری تعهد زناشویی و خانواده اصلی به رضایت زناشویی با میانجی‌گری همدلی زناشویی همگی معنادار بودند (001/0 > p). با توجه به یافته¬های پژوهش حاضر، بر نقش تعهد زناشویی و همدلی زناشویی در میانجی¬گری بین خانواده¬ی اصلی و رضایت زناشویی تاکید شد و ضرورت انجام پژوهش¬های بیشتر در این زمینه مورد بحث قرار گرفت.

رضایت زناشویی یک جنبه¬ی بسیار مهم از زندگی زناشویی زن و شوهر است و شناخت عوامل موثر بر آن امکان رشد جامعه را فراهم خواهد آورد. این پژوهش با هدف بررسی مدل¬های رابطه¬ی بین خانواده¬ی اصلی و رضایت زناشویی با میانجی¬گری های سبک¬های مقابله¬ای مسئله-مدار و هیجان-مدار انجام شد. این پژوهش، همبستگی از نوع رگرسیون سلسله مراتبی هم¬زمان بود. جامعه¬ی این پژوهش شامل زنان متاهل مراجعه¬کننده به دفاتر مشاوره شهر اهواز بود که از آن میان آن¬ها 200 زن با توجه به ملاک¬های ورود و خروج و با استفاده از روش نمونه¬گیری هدفمند-داوطلب انتخاب شدند. شرکت¬کننده¬ها مقیاس¬های خانواده¬ی اصلی، رضایت زناشویی و مقابله با شرایط پراسترس به عنوان ابزارهای اصلی و پرسشنامه انسجام محیط خانوادگی، مقیاس¬های رضایت¬مندی خانوادگی، خودکارآمدی عمومی و عزت نفس روزنبرگ را به عنوان ابزارهای روایی تکمیل کردند. داده¬ها با استفاده از روش¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی هم¬زمان و آزمون سوبل و با استفاده از نرم افزارSPSS-21 تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل خانواده اصلی و رضایت زناشویی با میانجی¬گری سبک مقابله¬ای مسئله-مدار و مدل خانواده اصلی و رضایت زناشویی با میانجی¬گری سبک مقابله ای هیجان-مدار معنادار بودند. بنابراین، شرایط مناسب و جوّ حمایت¬گر، مسئولیت ¬پذیر و توانا در حل تعارض¬ها در خانواده اصلی از طریق نقش واسطه¬ای سبک مقابله ¬ای مسئله-مدار باعث افزایش رضایت زناشویی می¬شود و شرایط نامناسب و جوّ سرد، مسئولیت¬ناپذیر و ناتوان در حل مناسب تعارض¬ها در خانواده اصلی از طریق نقش واسطه¬ای سبک مقابله¬ای هیجان-مدار باعث کاهش رضایت زناشویی می¬شود.

این پژوهش با هدف بررسی ساختار عاملی اکتشافی و آزمون برازندگی مدل پنج عاملی مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی بر روی خانواده‌های با کودکان دارای ناتوانی‌ها و اختلال‌های رشدی شهر اهواز صورت گرفت. 93 خانواده برای مطالعه اول و 207 خانواده برای مطالعه دوم به صورت هدفمند-در دسترس انتخاب شدند و مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی بیچ سنتر (2005) را تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی در SPSS-21 و AMOS-22 تحلیل شدند. در پژوهش اول تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه‌های اصلی (چرخش واریماکس) پنج عامل تعاملات خانوادگی، والدینی، بهزیستی عاطفی، بهزیستی فیزیکی-جسمانی و حمایت مرتبط با ناتوانی را شناسایی کرد. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 85/0 و در عامل‌های اول تا پنجم به ترتیب 96/0، 91/0، 95/0، 91/0 و 92/0 بود. ضرایب همبستگی بین هر یک از ماده‌های مقیاس و نمره کل بین 22/0 تا 58/0 (01/0 > p) متغیر و ضرایب روایی همگرای این مقیاس یا مقیاس منابع خانوادگی 54/0 (001/0 > p) و با مقیاس عملکرد خانواده آپگار 73/0 (001/0 > p) معنادار بودند.
در پژوهش دوم نتایج تحلیل عاملی تاییدی مقیاس فوق‌الذکر نشان داد که مدل پنج عاملی مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی تا حدود زیادی برازنده الگوی داده‌ها است. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 93/0 و در عامل‌های اول تا پنجم به ترتیب 86/0، 84/0، 78/0، 73/0 و 82/0 بود. همچنین ضرایب روایی همگرای این مقیاس یا مقیاس منابع خانوادگی 64/0 (001/0 > p) و با مقیاس عملکرد خانواده آپگار 59/0 (001/0 > p) معنادار بودند.
از این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی در نمونه حاضر دارای برازندگی مطلوبی است و همچنین روایی همگرا و واگرای این مقیاس نیز قابل قبول ارزیابی شد و ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده نیز نشان از پایایی بالای این مقیاس بود.
 

اهمیت شناسایی و بررسی عواملی که سبب رضایت بین زوجین می¬گردند می¬تواند گامی مفید در راستای ارتقای سطح فرهنگ جامعه باشد. از جمله این عوامل می¬توان به سلامت خانواده اصلی و سبک¬های دلبستگی همسران اشاره کرد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش آزمایش برازندگی مدل خانواده اصلی با رضایت زناشویی و با میانجی¬گری¬های سبک¬های دلبستگی بود. این مطالعه همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه¬ی پژوهش شامل کلیه پرستاران زن متاهل بیمارستان¬های دولتی و خصوصی شهر اهواز بود، که از میان آن¬ها 200 پرستار با توجه به ملاک¬های ورود و خروج و با استفاده از روش نمونه¬گیری هدفمند-داوطلب برگزیده شدند. شرکت کننده¬ها به مقیاس خانواده اصلی، مقیاس رضایت زناشویی، پرسشنامه تجارب در روابط نزدیک، مقیاس انسجام خانواده، آزمون سازگاری زناشویی لاک–والاس و مقیاس سبک دلبستگی بزرگسال پاسخ دادند. داده¬ها با استفاده از روش-های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و با استفاده از برنامه¬های 21-SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج شاخص¬های برازندگی حاکی از برازش مدل پیشنهادی بود و ضرایب مسیر مستقیم مدل پیشنهادی نشان داد که خانواده اصلی به دلبستگی اضطرابی (002/0  p)، خانواده اصلی به دلبستگی اجتنابی (001/0  p)، خانواده اصلی به رضایت زناشویی (002/0  p)، دلبستگی اضطرابی به رضایت زناشویی (001/0  p) و دلبستگی اجتنابی به رضایت زناشویی (001/0  p) و ضریب مسیر غیرمستقیم استاندارد خانواده اصلی به رضایت زناشویی با میانجی‌گری دلبستگی اضطرابی (013/0 ≥ p) معنادار می¬باشند اما ضریب مسیر غیرمستقیم استاندارد خانواده اصلی به رضایت زناشویی با میانجی‌گری دلبستگی اجتنابی غیرمعنادار بود (074/0 = p). براساس یافته¬های این پژوهش، می¬توان نتیجه¬گیری کرد که مدل پیشنهادی مورد حمایت تجربی قرار گرفته است.

در قرن بیست و یکم، یادگیری مهارت¬ها و کسب دانش بیشتر برای بهبود زندگی افراد در محیط¬های رقابتی-اقتصادی کنونی بسیار حائز اهمیت است. در این میان، زنان نیز با دنبال کردن تحصیلات دانشگاهی، علاوه بر نقش¬های کار و خانه، نقش تحصیلی را هم بر عهده دارند که این امر موجب بروز تعارض در بین نقش¬های آنان شود. به دلیل اهمیت تعارض¬های بین نقشی در زندگی افراد و اثرات منفی که در ابعاد گوناگون زندگی بر جای می¬گذارند، متخصصان و پژوهشگران ابزارهایی جهت اندازه¬گیری و سنجش آن¬ها تدوین کرده¬اند. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی تعیین روایی و پایایی مقیاس تعارض کار-خانواده-تحصیل در میان زنان متاهل شاغل و مشغول به تحصیل در دانشگاه¬های شهید چمران اهواز و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. طرح این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن متاهل شاغل دانشگاه¬های شهید چمران اهواز و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود که از میان آن¬ها 200 نفر به روش نمونه¬گیری داوطلب براساس ملاک¬های ورود و خروج انتخاب شدند و به مقیاس¬های تعارض کار-خانواده-تحصیل اولسون و مقیاس تعارض کار-خانواده-تحصیل زو و سونگ پاسخ دادند. داده¬ها با روش¬های آماری ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از بسته آماری برای علوم اجتماعی (21-SPSS) تحلیل شدند. یافته¬ها نشان داد که ضرایب پایایی آلفای کرونباخ کل مقیاس 96/0، در عامل¬های 12-گانه از 83/0 تا 96/0 و در عامل¬های 4-گانه از 57/0 تا 80/0 بود. همچنین، ضرایب روایی همگرا بین این مقیاس و مقیاس تعارض کار-خانواده-تحصیل زو و سونگ و عامل¬های 12-گانه اولسون در سطح آماری 001/0 معنادار بودند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از مقیاس تعارض کار-خانواده-تحصیل می¬توان به عنوان یک ابزار پایا و روا در مراکز پژوهشی و مشاوره¬ای استفاده کرد.

 هدف پژوهش حاضر بررسی مدل شفقت-خود، همدلی زناشویی و افسردگی، با میانجیگری بخشش زناشویی، در زنان بود. 200 زن متاهل خانه دار از میان کلیه زنان متاهل خانه دار شهرستان جمیدیه اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله¬ای و براساس ملاک¬های ورود و خروج از مناطق سه گانه شهرداری این شهرستان انتخاب شدند. آن¬ها پرسشنامه¬های شفقت-خود SCS))، مقیاس بخشش تخلف-خاص زناشویی (MOFS )، پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و مقیاس همدلی زناشویی پایه بزرگسالان (BES-A) را تکمیل نمودند. تحلیل داده¬ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-21 و AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد که مدل پس از حذف یک مسیر از برازش مناسب در جامعه برخوردار بود. مسیرهای مستقیم شفقت-خود به بخشش زناشویی، همدلی زناشویی به بخشش زناشویی به طور مثبت و شفقت-خود به افسردگی و بخشش زناشویی به افسردگی به طور منفی معنادار و مسیرهای غیر مستقیم شفقت خود با میانجی¬گری بخشش زناشویی و همدلی زناشویی با میانجی¬گری بخشش زناشویی معنادار بودند.

هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین متغیرهای نشخوار فکری و نگرانی به عنوان میانجی بین شفقت-خود و افسردگی در میان پرستاران زن متاهل شهر اهواز بود. جامعه پژوهش حاضر کلیه پرستاران زن متاهل بیمارستان¬های شهر اهواز بود. 193 پرستار به شیوه نمونه¬گیری نسبتی طبقه¬ای بر اساس ملاک¬های ورود و خروج پژوهش از بیمارستان¬های امام خمینی (ره)، گلستان، شفا، آریا و مهر شهر اهواز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II)، مقیاس پاسخ¬های نشخواری (RRS)، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) و پرسشنامه فرم کوتاه شفقت-خود بودند. تجزیه و تحلیل از طریق ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی (1986) و با استفاده از نرم افزار 21SPSS- انجام گرفت. ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیر شفقت-خود با متغیرهای افسردگی، نشخوار فکری و نگرانی همبستگی منفی معنادار و بین متغیرهای نگرانی و نشخوار فکری با افسردگی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد (01/0p<). همچنین تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به روش بارون و کنی (1986) و آزمون سوبل نشان دادند که نگرانی و نشخوار فکری میانجی¬های بین شفقت-خود و افسردگی هستند. به طور کلی می¬توان بیان کرد که هر چه اعضای خانواده و همچنین افراد جامعه، حس شفقت و مهربانی بیشتری نسبت به خود و دیگران داشته باشند به همان میزان ویژگی¬های آسیب¬زایی چون افسردگی، نگرانی و نشخوار فکری کاهش خواهد یافت.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه¬ی بین شفقت خود و رضایت زناشویی با میانجی گری وظیفه شناسی در بین کارمندان متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز بود. 200 کارمند دانشگاه شهید چمران از طریق روش نمونه گیری داوطلب انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده پرسشنامه شفقت- خود، پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نئو (NEO-FFI) و مقیاس رضایت زناشویی بودند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و از نرم افزار AMOS/16 انجام گرفت. یافته¬ ها نشان داد که بین متغیرهای شفقت-خود با وظیفه شناسی و وظیفه‌شناسی با رضایت زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. اما بین شفقت-خود و رضایت زناشویی رابطه‌ای دیده نشد. همچنین یافته ها نشان داد که وظیفه شناسی میانجی رابطه بین شفقت خود و رضایت زناشویی است.

این پژوهش با هدف بررسی ساختار عاملی مقیاس نگرش‌ها و انتظارات نسبت به ازدواج بر روی کلیه دانش‌جویان مجرد دانشگاه شهید چمران صورت گرفت. 221 دانش‌جو از میان 6 دانشکده دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شدند و مقیاس انتظارات و نگرش‌ها نسبت به ازدواج را تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی 21- SPSS تحلیل شدند. تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه‌های اصلی (چرخش واریماکس) دو عامل قصد و نگرش‌های کلی نسبت به ازدواج با 29/24 درصد واریانس و جنبه‌هایی از ازدواج با 20/11 درصد واریانس را شناسایی کرد. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 0/91، دو عامل‌های اول و دوم به ترتیب 0/87 و 0/92 و ضریب روایی این مقیاس با مقیاس باورهای محدود کننده انتخاب همسر 0/15 (0/025) به‌دست آمدند که بیان‌گر پایایی و رضایت بخش و معتبر بودن این ابزار است.

این پژوهش با هدف بررسی مدل فرضی رابطه‌ی بین دلبستگی ناایمن، رضایت جنسی و عملکرد جنسی با میانجی¬گری خودکارآمدی کنش¬وری جنسی در زنان متاهل شهر شیراز انجام گرفته است. 160 زن با روش نمونه¬گیری هدفمند-در دسترس انتخاب شدند و مقیاس دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، مقیاس رضایت جنسی هادسون و همکاران (ISS)، تجارب جنسی آریزونا (ASEX) و مقیاس خودکارآمدی کنش¬وری زنان (رجبی و همکاران) را تکمیل کردند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS انجام گرفت. تحلیل مدل فرضی نشان داد که سه مسیر از مدل معنادار نبودند و ضرایب مسیر بین سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و اضطرابی) با خودکارآمدی جنسی و خودکارآمدی جنسی با عملکرد جنسی به صورت منفی معنادارند. ضرایب مسیر بین سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی با عملکرد جنسی و خودکارآمدی جنسی با رضایت جنسی به صورت مثبت معنادارند. ضرایب مسیر بین سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و اضطرابی) با رضایت جنسی و سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی با عملکرد جنسی معنادار نبودند. پس از حذف سه مسیر غیر معنادار و یک شاخص اصلاح، مدل نهایی از برازش مناسب برخوردار بود. ضرایب غیرمستقیم بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی به رضایت جنسی با میانجی¬گری خودکارآمدی جنسی به صورت منفی و بین سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی به عملکرد جنسی با میانجی¬گری خودکارآمدی جنسی به صورت مثبت معنادار بودند.

این پژوهش با هدف بررسی درمان های شناختی – رفتاری و ارتباط بین فردی در کاهش میزان افسردگی پس از زایمان، افزایش رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی در سه زن مراجعه کننده به یکی از دفاتر مامایی در شهر اهواز انجام گرفت. سه زن مبتلا به افسردگی پس از زایمان همراه با همسران شان با روش نمونه گیری هدفمند- در دسترس از طریق سخنرانی در مراکز بهداشتی و فراخوانی شهر اهواز به طریق مصاحبه تشخیصی بالینی و پرسشنامه افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. طرح این پژوهش طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه، چندگانه ناهمزمان بود. تحلیل داده ها با استفاده از ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و درصد بهبودی انجام شد. در این پژوهش، دو زن مبتلا به افسردگی پس از زایمان در درمان شناختی- رفتاری و یک زن مبتلا به افسردگی پس از زایمان در درمان ارتباط بین فردی در مراحل خط پایه، درمان و پیگیری یک ماهه شرکت نمودند و پرسشنامه فرم کوتاه افسردگی بک (BDI-13)، مقیاس های رضایت زناشویی و حمایت اجنماعی درک شده را تکمیل کردند. یافته ها نشان دادند که در درمان شناختی- رفتاری میزان بهبودی نسبی زن اول در افسردگی 17/24 درصد و در زن دوم 92/20 درصد؛ میزان افزایش در رضایت زناشویی در زن اول 74/34 درصد و در زن دوم 20/30 درصد و میزان افزایش حمایت اجتماعی درک شده در زن اول 13/31 درصد و در زن دوم 25/15 درصد است. هم چنین درمان ارتباط بین فردی نیز توانسته است افسردگی زن سوم را کاهش، رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی او را افزایش دهد. در نتیجه بر اساس یافته ها می توان بیان کرد که هر دو درمان در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان در کاهش افسردگی، افزایش رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی موثر هستند.

هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش والدین کودکان بیش فعال/کمبود توجه 6 تا 12 ساله با رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش علائم بیش فعالی/کمبود توجه بود. طرح این تحقیق آزمایشی گسترش یافته از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری (یک و دو ماهه) با گروه کنترل بود. در این مطالعه، 30 کودک 6 تا 12 ساله با مشکلات پر تحرکی و کمبود توجه از مدارس پیش دبستانی و دبستان های شهر اهواز و همچنین در یک فراخوان عمومی به مرکز مشاوره روان آسا مراجعه کرده بودند و با استفاده از یک مصاحبه بالینی ساختار یافته به روش هدفمند-در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) واگذار شدند. والدینِ کودکان گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش شناختی-رفتاری گروهی بر اساس بسته آموزشی بارکلی قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه بیش فعالی/ کمبود توجه کانرز (فرم والدین) انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یک راهه) انجام شد. یافته ها نشان دادند که میانگین های نمره های پر تحرکی و بیش فعالی کودکان مبتلا به ADHD با استفاده از تحلیل کوواریانس (کنترل، پیش آزمون) کاهش یافته است. همچنین میانگین نمره های کمبود توجه گروه کودکان مبتلا به ADHD پس از مداخله آموزشی کاهش یافته است. ضمناً در طول پی گیری یک و دو ماهه، مداخله آموزشی اثر پا بر جای خود را هنوز نشان می دهد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ذهن¬آگاهی و رضایت زناشویی با میانجی¬گری سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی در افراد متاهل (زن و مرد) شهرستان اندیمشک انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه کلیه زنان و مردان متاهل شهرستان اندیمشک بود که از این جامعه 266 نفر (158 زن و 108 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بائر(FFMQ)، فرم کوتاه تجارب در رابطه نزدیک وی (ECR-S) و مقیاس رضایت زناشویی رجبی بودند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به روش پیشنهادی بارون و کنی و با استفاده از نرم افزار SPSS-16 انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین متغیرهای ذهن آگاهی و رضایت زناشویی رابطه مثبت وجود دارد. بین متغیرهای ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی و نیز بین متغیرهای سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی و رضایت زناشویی رابطه منفی وجود دارد ولی بین ذهن آگاهی و رضایت زناشویی با میانجی گری سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی رابطه معنادار یافت نشد. با توجه به یافته های پژوهش و ارتباط مستقیم ذهن آگاهی با متغیرهای مورد مطالعه، می توان نتیجه گرفت برگزاری کارگاه های آموزش مهارت های ذهن¬آگاهی و کسب ذهن¬آگاهی، به افزایش رضایت زناشویی و بهبود روابط عاطفی می انجامد.

 هدف این پژوهش تاثیر درمان شناختی- رفتاری گروهی بر کاهش نشانه های افسردگی و افزایش سلامت عمومی در دانش آموزان دختر نوجوان 13 تا 15 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر اهواز در سال93- 1392 بود. بدین ترتیب از میان این دانش آموزان 20 نفر براساس نقطه برش 22 در پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI، رجبی، 1386)، و مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی (DSM-5) انتخاب و از این تعداد 10 نفر به صورت تصادفی به گروه آزمایش و 10 نفر به صورت تصادفی به گروه کنترل واگذار شدند. گروه آزمایش 12 جلسه و هر هفته 2 جلسه، 90 دقیقه¬ای تحت آموزش درمان شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفت و برای گروه کنترل فقط یک جلسه در خصوص آشنایی و ارائه بعضی از مسائل دوره نوجوانی و پرسش و پاسخ اجرا شد. برای اندازه گیری افسردگی از پرسشنامه افسردگی کودکان و نوجوانان (CDI-27) و برای اندازه گیری سلامت عمومی از پرسشنامه سلامت عمومی(11-GHQ، رجبی و هاشمی شیخ شبانی، 2009) استفاده گردید. یافته‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری (کنترل پیش آزمون) نشان داد که درمان شناختی- رفتاری گروهی باعث کاهش افسردگی در مرحله پس آزمون شده است و این کاهش را می توان هنوز در مرحله پی گیری مشاهده کرد (001/0 >p). یافته دیگر نشان داد که درمان شناختی- رفتاری گروهی منجر به افزایش سلامت عمومی در مرحله پس آزمون شده است و این افزایش را می توان هنوز در مرحله پی گیری مشاهده کرد (001/0 >p). بنابراین می توان بیان کرد که درمان شناختی- رفتاری یک روش درمان موثر در کاهش نشانه‌های افسردگی و افزایش سلامت عمومی دانش آموزان دختر است.

<p>&lt;p&gt;هدف پژوهش حاضر بررسی مدل فرضی رابطه&amp;not;ی بین تجربه معنوی روزانه، رضایت زناشویی و افسردگی با میانجی&amp;not;گری تمایز خود(گسلش عاطفی و واکنش&amp;not;پذیری هیجانی) در بین زنان بدسرپرست شهر برازجان می&amp;not;باشد. 182نفر از زنان بد سرپرست این شهر از طریق نمونه&amp;not;گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجربه معنوی روزانه (DSE))، تمایز خود، رضایت زناشویی و پرسشنامه افسردگی (BDI-13) بودند و ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS/16 انجام گرفت. نتایج ضرایب مسیر مدل نهایی نشان داد که بین تجربه معنوی روزانه و گسلش عاطفی، بین تجربه معنوی روزانه و واکنشپذیری هیجانی، بین تجربه معنوی روزانه و میزان افسردگی و بین گسلش عاطفی و رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار و بین تجربه معنوی روزانه و رضایت زناشویی و بین گسلش عاطفی و افسردگی رابطهی مثبت و معنادار وجود دارد. در صورتی که بین واکنشپذیری هیجانی و افسردگی رابطهای مشاهده نشد. همچنین گسلش عاطفی میانجی بین تجربه معنوی روزانه و رضایت زناشویی است ولی میانجی واکنشپذیری هیجانی بین تجربه معنوی روزانه و افسردگی معنادار نیست.&lt;/p&gt;</p>