<p>&nbsp;هدف اصلی پژوهش، بررسی میزان توجه به عوامل موثر بر اجرای برنامه درسی پایه ششم ابتدایی بر اساس الگوی فولن از نظر معلمان آن پایه و مدیران مدارس ابتدایی شهرستان کوهرنگ بود. در پژوهش حاضر از روش آمیخته از نوع تبیینی استفاده گردید. در بخشی کمی پژوهش، به علت کوچک بودن حجم جامعه، کلیه&not;ی معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دارای مدیرمستقل به روش سرشماری انتخاب شدند که به 150 پرسشنامه (مدیران50-معلمان100) پاسخ داده شد. پایایی پرسشنامه&not;ها از طریق آلفای کرونباخ 94/0 مورد محاسبه و روایی پرسشنامه نیز توسط اساتید علوم تربیتی و استاد راهنما و مشاور مورد تاییدقرار گرفت. دربخشی کمی، از روش&zwnj;های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و قسمت آمار استنباطی برای آزمون سوالات از روش تی تک گروهی، تی مستقل، تی وابسته و تحلیل واریانس درون گروهی استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه&not;ها با 6 نفر از مدیران و 8 نفر از معلمان انجام و محقق به اشباع نظری رسید. در بخش کیفی برای تحلیل داده&not;ها از کدگذاری محوری و باز استفاده شد. نتایج کمی و کیفی این پژوهش نشانگر آن بود که از دیدگاه معلمان و مدیران پایه ششم به ویژگی های برنامه درسی: &laquo;نیاز&raquo; (نیازهای فراگیران، نیازهای امروزی و فعلی جامعه، ساحت&rlm;های تربیت، اسناد بالادستی)، &laquo;وضوح&raquo; (وضوح لازم در اهداف برنامه، نقش معلمان، ارتباط دروس با یکدیگر، دستورالعمل اجرای برنامه)، &laquo;پیچیدگی&raquo; (پیچیدگی در درک تغییرات برنامه درسی پایه ششم، دشواری دروس، پیچیدگی محتوای کتاب-های درسی، عدم تسلط کافی معلمان بر روش&not;های آموزشی لازم برای تدریس پایه ششم) &laquo;کیفیت و سودمندی برنامه درسی&raquo; (سودمندی محتوا برای دانش&not;آموزان، کیفیت کتب درسی و سایر مواد مثل راهنمای معلم و رسانه&rlm;های کمک آموزشی، کیفیت روش&not;های تدریس لحاظ شده در برنامه، مفید بودن روش&not;های ارزشیابی از دانش&not;آموزان)و&laquo;ویژگی&rlm;های محلی برنامه درسی شامل: &laquo;اداره آموزش و پرورش شهرستان&raquo; (توجه به مشکلات اجرا توسط اداره، حمایت از برنامه از سوی مدیران و مسئولان با فراهم کردن منابع انسانی و مالی لازم، ذهنیت مثبت مسئولین اداره نسبت به برنامه درسی پایه ششم، حمایت مدیران اداره از برنامه، وجود مراکز مشاوره در اداره جهت رفع ابهامات معلمان)، &laquo;جامعه مدرسه&raquo; (تعامل و همکاری بین کارکنان مدرسه اعم از مدیر و معلم و معاون و سایر افراد برای اجرای برنامه درسی پایه ششم، نقش فعال شورای مدرسه در خصوص اجرای برنامه پایه ششم، اقدامات مناسب برای توجیه والدین در خصوص نحوه اجرای برنامه درسی پایه ششم، حمایت خانواده&rlm;ها از برنامه درسی پایه ششم،)، &laquo;مدیر مدرسه&raquo; (نقش فعالانه مدیر مدرسه جهت رهبری برنامه درسی پایه ششم، حضور فعال مدیر مدرسه در جلسات توجیهی و کارگاه&rlm;های آموزشی مرتبط با اجرای برنامه پایه ششم، ایجاد جو مشارکتی و تعاملی برای اجرای برنامه پایه ششم در مدرسه توسط مدیر، مجهز بودن مدیران مدارس به دانش و مهارت&not;های مور نیاز در خصوص اجرای برنامه درسی پایه ششم) و&laquo; معلم&raquo; (همکاری و تعامل معلمان پایه ششم با یکدیگر، برگزاری جلسات توجیهی و کارگاه آموزشی مورد نیاز معلمان پایه ششم قبل از اجرای برنامه درسی، تدارک جلسات بحث و تبادل و کارگاه&rlm;های آموزشی برای معلمان در حین اجرای برنامه درسی پایه ششم،) از وضع مطلوب فاصله دارد. با توجه به نتایج فوق می&rlm;توان این گونه تفسیر کرد که از نظر مدیران و معلمان پایه ششم به ویژگی&not;های برنامه درسی و ویژگی های محلی برنامه درسی توجه کافی نشده است.</p>

 پژوهش حاضر با هدف بررسی مشکلات اجرای طرح معلم پژوهنده از نظر معلمان و مدیران پژوهنده در شهر ایلام انجام شد. روش پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بود. داده‏ها ‏‏در بخش کیفی، از طریق مصاحبه و در بخش کمی از طریق دو پرسشنامه محقق ساخته « مشکلات اجرای طرح معلم پژوهنده» و «تمایل معلمان و مدیران پژوهنده به اقدام پژوهی در سال‏های ‏‏آتی»گردآوری شد. پایایی پرسشنامه‏ها ‏‏از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب (87/0و 94/0) مورد محاسبه و روایی پرسشنامه نیز توسط اساتید علوم تربیتی و استاد راهنما و مشاور مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده‏ها ‏‏در بخش کیفی از روش‏های ‏‏کدگذاری باز و انتخابی و در بخش کمی از روش‏های ‏‏توصیفی و استنباطی استفاده شد؛ در بخش تحلیل استنباطی از آزمون تی تک نمونه ای و تی دو گروه مستقل، آزمون ناپارامتریک دو جمله ای یا نسبت، تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس درون گروهی و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش در بخش کیفی شامل معلمانی با بیشترین سابقه اقدام پژوهی و کارشناسان تحقیقات در اداره آموزش و پرورش و در بخش کمی 109 نفر از معلمان پژوهنده و 100 نفر از مدیران مشارکت کننده در طرح معلم پژوهنده در شهر ایلام بودند. در بخش کیفی 13 نفر ازمعلمان با بیشترین سابقه در اقدام پژوهی و 2 نفر از کارشناسان تحقیقات به روش هدفمند(غیرتصادفی) انتخاب شدند، در بخش کمی، به علت محدود بودن جامعه آماری، تمامی معلمان پژوهنده و مدیرانی که در طرح مشارکت داشتند به روش سرشماری انتخاب شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، طرح معلم پژوهنده درابعاد مربوط به آموزش‏های ‏‏ضمن خدمت و کلاس‏های ‏‏توجیهی، منابع و امکانات، برنامه ریزی، انگیزش، نگرش، دانش و مهارت‏های ‏‏پژوهشی، اطلاع رسانی، ارزشیابی، نظارت، خانواده و دانش‏آموز پایین تر از حد مطلوب بود. اولویت بندی مشکلات در سه سطح قرار گرفت. بین نظرات معلمان و مدیران در خصوص مشکلات اجرای طرح در ابعاد مربوط به منابع و امکانات، برنامه ریزی، انگیزش، دانش و مهارت‏های ‏‏پژوهشی، اطلاع رسانی، نظارت، خانواده و دانش‏آموز تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین بین معلمان و مدیران مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم در عامل‏های ‏‏مربوط به آموزش‏های ‏‏ضمن خدمت و کلاس‏های ‏‏توجیهی، منابع و امکانات، نگرش و نظارت تفاوت معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، بین مشکلات اجرای طرح معلم پژوهنده و تمایل معلمان و مدیران به اقدام پژوهی در سال‏های ‏‏آتی رابطه معنی داری وجود ندارد.

 چکیده
هدف از پزوهش حاضر آگاهی از وضعیت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در محیط یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند دوره ابتدایی شهر شوش دانیال (ع) بود. پژوهش حاضر آمیخته از نوع تبینی بود. این پژوهش در مدارس هوشمند پسرانه دوره ابتدایی شهر شوش دانیال(ع) انجام شد. در بخش کمی به علت کوچک بودن حجم نمونه، کلیه معلمان به روش سرشماری انتخاب شدند که به 70 پرسشنامه پاسخ داده شد. داده¬های کمی پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. روایی پرسشنامه، توسط تعدادی از متخصصان علوم تربیتی و استاد راهنما و مشاوره مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (94%) مورد محاسبه قرار گرفت. در بخش کمی از روش¬های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین وانحراف معیار) و در قسمت آمار استنباطی برای آزمون سوالات از روش تک گروهی استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه با 10 نفر از مدیران و 10 نفر از معلمان انجام شد و محقق به اشباع نظری رسید. در بخش کیفی برای تحلیل داده¬ها از کدگذاری محوری و باز استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد وضعیت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در پنج مولفه1- استفاده معلمان از محتوای الکترونیکی (چند رسانه¬ای) در فرایند یاددهی-یادگیری2- طراحی محتوای الکترونیکی (چند رسانه¬ای) مورد نیاز توسط خود معلمان 3- نقش دانش¬آموزان در تهیه محتوای الکترونیکی (چندرسانه¬ای) 4- استفاده ازفناوری اطلاعات و ارتباطات برای استمرار یاددهی-یادگیری 5- ترغیب دانش¬آموزان حهت استفاده از فاوا برای گسترش دانش و تعمیق یادگیری توسط خود معلمان پایین¬تر از حد مطلوب بود. همچنین پس از مصاحبه با ذی نفعان موانع مهمی از قبیل 1-ضعف دانش و مهارت معلمان و دانش¬آموزان و خانواده 2- مشکلات فرهنگی و نگرشی و انگیزشی مربوط به معلمان، خانواده و دانش¬آموزان 3- مشکلات مربوط به زیر ساخت، امکانات و منایع مالی4- مشکلات مربوط به برنامه درسی شناسایی شدند.

پژوهش حاضر با هدف مقایسه‏ی تاثیر یادگیری ترکیبی خطی و غیرخطی بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس علوم‌تجربی انجام شده است. در این پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون، 50 نفر از دانش‌آموزان پسر پایه‏ی هفتم دوره‏ی اول متوسطه شهر اندیمشک با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (خطی و غیرخطی) قرار گرفتند. در این پژوهش آموزش به دانش‏آموزان به شکل‏ ترکیبی از آموزش حضوری (تدریس معلم در کلاس درس) و یادگیری از طریق محیط یادگیری الکترونیکی، به مدت 7 جلسه‏ی 90 دقیقه‌ای صورت گرفت. به منظور تحلیل داده‌های پیش آزمون و پس آزمون، از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. ابزار اندازه‌گیری، آزمون محقق ساخته‏ی سنجش میزان پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس علوم تجربی شامل 30 سوال چهار گزینه ای و پرسشنامه‏ی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل 22 سوال بر اساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت بود. روایی آزمون محقق ساخته به تایید گروه علوم تجربی شهر اندیمشک و اساتید راهنما و مشاور رسید و پایایی به روش باز‌آزمایی (75/.) محاسبه شد. همچنین پایایی پرسشنامه‏ی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (78/.) محاسبه شد. یافته‌های این پژوهش با اطمینان 95/. حاکی از آن است که گروه یادگیری ترکیبی خطی در مقایسه با گروه یادگیری ترکیبی غیرخطی پیشرفت تحصیلی بیشتری در درس علوم تجربی دارند. همچنین این یافته‌ها نشان داد که پس از کنترل اثر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر نمرات پس آزمون، بین نمرات دو گروه یادگیری ترکیبی خطی و غیرخطی، تفاوت همچنان معنادار است و گروه یادگیری ترکیبی خطی در مقایسه با گروه یادگیری ترکیبی غیرخطی پیشرفت تحصیلی بیشتری در درس علوم تجربی دارند.

این مطالعه به منظور بررسی رابطه بین شفافیت نقش و آگاهی از شرح وظایف با تعهد شغلی و عملکرد شغلی معاونین مدارس آموزش وپرورش منطقه شاوور انجام شده است. برای انجام این مطالعه توصیفی- کاربردی 105 نفر با استفاده از روش طبقه ای تصادفی (متناسب با حجم نمونه) از بین کلیه معاونین مدارس آموزش و پرورش منطقه شاوور(145) نفرانتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از چهار پرسشنامه شفافیت نقش، آگاهی از شرح وظایف، تعهد شغلی و عملکرد شغلی جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه ها با روش روایی محتوا و پایایی آنها با روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های تحقیق، میانگین نمرات حاصل از پرسشنامه های شفافیت نقش وتعهد شغلی و سطح معناداری بدست آمده (124/0) رابطه بین آن دو معنادارنبود. همچنین بین شفافیت نقش و عملکرد شغلی و سطح معناداری بدست آمده(000/0) رابطه آن دو معنادار و مستقیم بود. بین آگاهی از شرح وظایف و تعهد شغلی و با توجه به سطح معناداری (039/0)رابطه معنادارو غیر مستقیم بود.و بین آگاهی از شرح وظایف و عملکرد شغلی و سطح معناداری بدست آمده(000/0)رابطه معنادار و مستقیم بود. نتیجه اینکه وضوح و شفافیت نقش و آگاهی از شرح وظایف می تواند منجر به انجام بهتر و دقیق تر کارها شود وموجب افزایش عملکرد شغلی معاونین مدارس منطقه شاوور خواهد شد.

هدف اصلی این پژوهش بررسی کیفیت بازخورد نوشتاری معلمان و ارتباط آن¬ با مولفه¬هایی همچون سابقه¬ی تدریس معلم در پایه¬ی جاری و با دوره¬های ضمن خدمت ارزشیابی توصیفی است. روش پژوهش تحلیل محتوای کمی است. جامعه¬ی آماری این پژوهش دربرگیرنده ی معلمان دوره¬ی اول (پایه¬های اول، دوم و سوم) ابتدایی اداره آموزش و پرورش ناحیه 3 اهواز است. نمونه آماری پژوهش شامل 158 نفر از معلمان دوره¬ی اول ابتدایی است که به روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای متناسب با حجم نمونه انتخاب گردیدند. واحد تحلیل در این پژوهش بازخوردهای نوشتاری معلمان است که این داده¬ها با استفاده از چک لیست محقق ساخته جمع¬آوری گردید. روایی پرسشنامه توسط افراد صاحب نظر تایید و پایایی آن از طریق همبستگی بین نمرات، به میزان 98/. تعیین شد. تحلیل داده¬ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کمک آزمون T تک نمونه¬ای و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. یافته¬های پژوهش نشاد داد: کیفیت بازخورد نوشتاری معلمان در درس¬های فارسی (املا) و ریاضی پایین تر از حد مطلوب است با بازخورد اصولی فاصله دارد. و بین کیفیت بازخورد نوشتاری معلمان در درس¬های فارسی (املا) و ریاضی و سابقه¬ی تدریس آن¬ها در پایه¬ی جاری(سال تحصیلی 94-93) رابطه ی معنادار مشاهده نشد. همچنین بین میزان شرکت معلمان در دوره¬های آموزش ضمن خدمت ارزشیابی توصیفی و کیفیت بازخورد نوشتاری آن¬ها در درس¬های فارسی (املا) و ریاضی هیچگونه رابطه¬ی معناداری مشاهده نگردید.

این تحقیق با هدف شناسایی تاثیر آموزش بهداشت از طریق بحث گروهی در رسانه¬های اجتماعی بر آگاهی، نگرش و رفتار بهداشتی دانش¬آموزان، انجام شده است. در این تحقیق نیمه آزمایشی، با طرح گروه گواه نامعادل، 40 نفر ازدانش¬آموزان دختر کلاس هفتمِ شهر آبادان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه¬های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 5 جلسه آموزش سخنرانی در کلاس و بحث گروهی از طریق رسانه اجتماعی و گروه کنترل آموزش به روش سخنرانی و بحث کلاسی را دریافت کردند. به منظور تحلیل داده¬های پیش آزمون و پس آزمون از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته بود و شامل 30 سوال آگاهی، 31 سوال نگرش و 20 سوال که رفتار بهداشتی آزمونی¬ها را می سنجید. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان بهداشت مدارس دانشگاه علوم پزشکی آبادان تائید گردید و پایایی به روش باز آزمایی، به ترتیب برای ابزارهای سنجش آگاهی، نگرش، و رفتار؛ 74/0 ، 81/0 ، و 90/0 محاسبه شد. یافته¬های این پژوهش با اطمینان 95% حاکی از آن است که تاثیر آموزش بهداشت از طریق بحث گروهی در رسانه اجتماعی در مقایسه با بحث گروهی در کلاس درس به طور معناداری بر آگاهی، نگرش، و رفتار بهداشتی دانش¬آموزان موثرتر است. همچنین تحلیل کواریانس نمرات تفاضل نشان داد که تفاوت مشاهده شده ناشی از مداخله به شکل آموزش به روش سخنرانی با بحث گروهی از طریق رسانه اجتماعی بوده است و نیز در بررسی به عمل آمده از آزمون پیگیری که یک ماه بعد انجام شد، پایداری نتایج پس آزمون در گروه آزمایش مشاهده شد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین عوامل فردی و سازمانی با میزان استفاده از فناوری آموزشی توسط اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. روش پژوهش، کمی و از منظر هدف این پژوهش، یک پژوهش کاربردی بود. داده‌ها از طریق دو پرسشنامه محقق‌ساخته؛ «میزان استفاده از فناوری آموزشی توسط اعضای هیات علمی»؛ که توسط اعضای هیات علمی و دانشجویان تکمیل شد، و پرسشنامه محقق‌ساخته «عوامل فردی و سازمانی بهره‌گیری از فناوری آموزشی» گردآوری شد. برای تحلیل داده‌ها از روش‌های توصیفی و استنباطی استفاده شد؛ بدین گونه که در بخش تحلیل توصیفی از روش¬های آماری جدول فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و به منظور تحلیل استنباطی داده¬های به دست آمده از آزمون¬های آماری مناسب؛ آزمونt تک‌نمونه‌ای و مستقل، آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. مشارکت‌کنندگان این پژوهش، 100 نفر از اعضای هیات علمی و 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که به صورت نمونه‌گیری تصادفی طبقه¬ای نسبی انتخاب شدند. براساس نتایج بدست آمده، میزان استفاده از فناوری آموزشی توسط اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در حد مطلوب نبود. همچنین، بین دیدگاه دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز درباره میزان استفاده از فناوری آموزشی توسط اعضای هیات علمی تفاوت معنی‌داری وجود داشت، در نهایت بین عوامل فردی نظیر علاقه، نگرش، نیاز و ترس اعضای هیات علمی با میزان استفاده آنان از فناوری آموزشی رابطه‌ی معناداری وجود دارد، در مقابل عوامل فردی نظیر دانش، مهارت و زمان با میزان استفاده اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز رابطه‌ی معناداری ندارند. همچنین، بر اساس نتایج این پژوهش، عوامل سازمانی نظیر پاداش و دسترسی به تجهیزات با میزان استفاده اعضای هیات علمی از فناوری آموزشی رابطه معناداری دارند، در مقابل عوامل سازمانی نظیر پشتیبانی، حمایت مالی و فرهنگ سازمانی با میزان استفاده اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز از فناوری آموزشی رابطه معناداری ندارند.

این پژوهش با هدف بررسی وضعیت اخلاق حرفه¬ای مدیران گروه¬های آموزشی دانشگاه شهیدچمران اهواز صورت گرفت. از میان مدیران گروه¬های آموزشی دانشگاه که در سال تحصیلی 1394-1393 مشغول به کار بودند تعداد50 نفر، اعضاء هیات علمی گروه¬های آموزشی 544 نفر و دانشجویان تحصیلات تکمیلی 2586 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت موضوع، روش توصیفی از نوع پیمایشی بود. از پرسشنامه اخلاق حرفه¬ای کادوزیر(2000) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه کادوزیر (84/0) می باشد. نتایج نشان داد که اگرچه از نظر پاسخ گویان رعایت همه مولفه¬های اخلاق حرفه¬ای در فعالیت¬های آموزشی در دانشگاه از ضرورت و مطلوبیت بالایی برخوردار است، اما وضعیت جاری چنین استانداردهایی در آموزش دانشگاهی شهید چمران اهواز در عمل در حد مطلوب ارزیابی شده است. ثانیاً علیرغم اینکه مدیران خود را بهتر ارزیابی کرده¬اند ولی اعضای هیات علمی گروه و دانشجویان ارزیابی پایین تری از مدیران داشته¬اند. این یافته می-تواند بیانگر این باشد که معمولاً افراد دیدگاه مثبت به خود و عملکرد خود دارند.