اعضای هیات علمی

بازگشت

دیدگاههای منتقدان و مخالفان پاداش و تشویق دانش آموزان 1

این مقاله کوتاه به ارائه و بررسی دیدگاههای منتقدان و مخالفان پاداش و تشویق دانش آموزان می پردازد.

روانشناسی کنترل درونی بر این باور است که انگیزش انسان درونی است، نه بیرونی. آنها بر این عقیده هستند که دستورالعمل­های قدرتمندی که در ساختار ژنتیکی ما قرار دارد رفتار ما را اداره می­کند. بنابراین، دنیای بیرون، از جمله همة پاداش­ها و تنبیه­ها، فقط اطلاعات را در اختیار ما می­گذارد ولی ما را به انجام هیچ کاری وادار نمی­کنند.

بر اساس نظر منتقدان و مخالفان کنترل بیرونی رفتار، با توجه به اینکه بیش از یک قرن باور داشته­ایم محرک­های بیرونی قادرند رفتار انسان را به روشنی تفسیر کنند، در برنامه­های تربیت معلم نیز از مربیان خواسته­ایم که یاد بگیرند چگونه دانش­آموزان را به شکلی نظام­مند تنبیه و تشویق کنند. از این رو بسیاری از مربیان با استفاده از پاداش بیرونی خود را مسئول شکل­دهی رفتار دانش­آموزان می­دانند. به شکل کنایه­آمیزی سیستم تشویق دانش­آموزان برای پیشرفت تحصیلی، از ارزش آنچه که به دنبالش هستیم؛ یعنی یادگیری می­کاهد. ما ناخواسته به دانش­آموزان­مان پیامی روشن­گونه و اخطارگونه ارسال می­کنیم: اگر به خاطر پاداشی که به شما می­دادیم نبود، ارزش نداشت آنچه به شما آموزش می­دهیم را یاد بگیریم. می­توان گفت سیستم آموزشی مبتنی بر تنبیه و پاداش اساساً ضد آموزش است.

با این حال، عملکرد بسیاری از مدارس و کلاس­های درس بر اساس الگوی تنبیه و پاداش است و در آنها از تکینک­های محرک – پاسخ، اصلاح رفتار و نظم و انضباط قاطعانه استفاده می­شود.  این شیوه که در اندیشه و تفکر قرن نوزدهم ریشه دارد بر اساس این باور شکل گرفته است که رفتار انسان حاصل عوامل محیطی است. اما، برای توضیح انگیزش در انجام کارهای بزرگ هنری و سایر رفتارهای خودانگیختة انسان، لازم است ضعف­ها و کاستی­های الگوی پاداش و تنبیه را شناسایی کنیم و آن به عنوان یک الگوی ناقص، مردود بشماریم.

از نظر گلاسر (1990) خالق نظریة انتخاب، زمانی که دریابیم چه چیزی نیازهای دانش­آموزان را برآورده می­کند، آنان از نامیدی و بی­اعتنایی دست می­کشند. با آگاه شدن از آنچه نیازهای آنها را برآورده می­کند، می­توانیم کلاس­هایمان را دوباره با توجه به نیازهای گوناگون آنها و نه فقط بر اساس نیاز به یادگیری و پیشرفت، که تنها یک نیاز از مجموعه نیازهای آنهاست، سازماندهی کنیم و متعاقب آن بسیاری از دانش­آموزان بخواهند برای یادگیری تلاش موثر کنند زیرا آنها متوجه می­شوند در این حالت نیازهایشان تامین می­شود. در تئوری انتخاب رفتارهای ما همواره گویای این نکته است که ما در هر زمان انتخاب می­کنیم که چه چیزی نیازمان را بیش­تر برآورده می­کند. اگر آنچه در مدرسه تدریس می­شود نیاز دانش­آموز به آنچه برایش بیشتر اهمیت دارد را برآورده نکند، هر قدر هم تدریس عالی باشد، باز هم دانش­آموز برای یادگیری تلاش نخواهد کرد.

الفی کان (1993) نویسنده، مشاور و سخنگوی معروف، درکتاب توافق مربیان در مورد پاداش سه واقعیت را بیان می­کند: واقعیت اول: نوجوانان برای یادگیری نیاز به پاداش ندارند، واقعیت دوم: در همة سنین، پاداش در مقایسه با سایر انگیزش­های درونی، در پیشبرد یادگیری موثر اثر کمتری دارد، واقعیت سوم: پاداش برای یادگیری، انگیزش درونی را از بین می­برد.

اریک جنسن (1995) نویسندة برجسته و مشاور آموزشی در زمینة یادگیری بر پایة مغز می­نویسد: اگر یادگیرنده کاری را به خاطر دریافت پاداش انجام می­دهد تا حدودی می­توان اینگونه برداشت کرد که آن کار ذاتاً ناخوشایند است. استفاده از پاداش را فراموش کنید. مدرسه­ها را معنادار، مناسب و مفرح کنید. در این صورت دیگر نیازی نیست به دانش­آموزان رشوه دهید.

ویلیام گلاسر (1990)، خالق نظریة انتخاب و رهبر شناخته شدة بین­المللی در زمینة روانشناسی کنترل درونی، می­نویسد: آنچه بیرون از ما اتفاق می­افتد با عملکردی که انتخاب میکنیم ارتباط زیادی دارد، ولی رویدادهای بیرونی مسبب رفتارهای ما نیستند. آنچه از بیرون دریافت میکنیم و همیشه دریافت خواهیم کرد اطلاعات است، اما این که چگونه بر اساس این اطلاعات عمل میکنیم به عهدة خود ما است.

بر اساس دیدگاه روانشناسی کنترل درونی، هیچ امری برای دانش­آموزان تشویق کننده­تر از این نیست که ببینند تلاشی که صرف می­کنند در زندگی کنونی­شان امتیازات و اختیاراتی برایشان به ارمغان می­آورد. هر چه بیشتر نیازهای دانش­آموزان در کلاسها برآورده شود به همان نسبت میزان یادگیری آنها از آنچه آموزش داده می­شود نیز بیشتر خواهد بود. تا زمانی که آنچه برای بازسازماندهی کلاسها اجرا می­شود تامین کنندة تسهیلاتی برای ارضای نیازهای درونی دانش­آموزان نباشد، اینکه به آنان یادآوری کنیم از چه کلاسهای با ارزشی برخوردارند و چه میزان به این کلاسها نیاز دارند در کیفیت یادگیری آنها هیچ تاثیری نخواهد داشت.