اعضای هیات علمی

بازگشت

طرح ارزشیابی توصیفی 2

دیدگاههای مخالفان و منتقدان طرح ارزشیابی توصیفی

ارزشیابی توصیفی دانش آموزان بیش از چهار دهه است که در دنیا و یک دهه است که در ایران به عنوان  مسکنی برای درمان بخشی از مشکلات نظام آموزشی در دستور کار قرار گرفته و بر مبنای آن رویکرد ارزشیابی سنتی نمره‌گرا به ارزشیابی کیفی تغییر یافته است. این رویکرد به دنبال بازگرداندن نقش سنجش و ارزشیابی به صحنه‌ یادگیری دانش‌آموزان بوده و سعی بر آن داشته تا اهداف، اصول، ویژگی‌ها، روش‌ها، ابزارهای گردآوری و سامان‌دهی اطلاعات آن نیز همگی در خدمت یادگیری بهتر و ماناتر قرار گیرد. با این حال، منتقدان و مخالفان این طرح را کارشناسی نشده می­دانند و آن را تقلیدی نادرست از جوامع بیگانه می‌دانند و جایگزینی این سیستم را با سیستم کنونی، علمی نمی‌دانند.

مرتضی حسن بیگی، یکی از متخصصان امور تعلیم و تربیت و منتقد طرح ارزشیابی توصیفی، ضمن تأکید بر این‌که ایجاد تغییر در شیوه‌های ارزشیابی کنونی پایه‌های ابتدایی، بدون نظریه‌پردازی صحیح علمی، غیرممکن است و آموزش و پرورش را به چالش خواهد کشاند، می­گوید «مگر می‌توان در طول تعداد سال­های محدودی، نتایج و بازخوردهای این طرح را سنجید؟ حتی در صورت موفقیت این دانش‌آموزان (که در این طرح آزمایش می‌شوند)، باید صبر کرد و دید نتیجة چنین سیستم آموزشی‌ای برای این دانش‌آموزان در مقاطع بعدی تحصیلی چه خواهد بود. چرا که نتایج این طرح با پایان یافتن بازة مورد آزمایش که چند سال اول ابتدایی است، پایان نخواهد یافت. این دانش‌آموزان را باید در مقاطع بعدی نیز تحت نظر داشت و نتایج چنین سیستمی را در بلند مدت نیز مشاهده کرد.

برخی منتقدان طرح ارزشیابی توصیفی نیز بر این باورند که باید برای ارزشیابی دانش آموزان از شیوه های سنتی بهره بود چرا که دانش آموزان تنها زمانی که بدانند باید امتحان بدهند و نمره کسب کنند به درس خواندن خواهند پرداخت.

برخی دیگر از منتقدان طرح ارزشیابی توصیفی نیز اظهار می­دارند که والدین دانش آموزان هنوز با این روش ارزشیابی ارتباط خوبی برقرار نکرده و به آن اعتماد ندارند. بسیاری از والدین دانش­آموزان دوره ابتدایی، به دلایل مختلف، نگران تحصیل فرزندان خود با این شیوه تحصیلی هستند و از جمله دغدغه هایی که با معلمان در میان می گذارند عدم تکرار پایه تحصیلی، حذف نمره و در نتیجه کاهش انگیزه یادگیری است. والدین اظهار می دارند که آموزش سنتی شیوه ای جا افتاده در فضای تعلیم و تربیت کشور بود و تدریس به شیوه ارزشیابی، توصیفی در مقطع ابتدایی که پایه تحصیلی به شمار می رود تا حدودی برای آن ها نامطمئن و ناآشناست. آنان حذف نمره را موجب برچیده شدن بساط ارزشیابی از کلاس ها برشمارند و اظهار می کنند در شیوه ارزشیابی، مراقبت و نظارتی در جریان یادگیری دانش آموزان وجود ندارد و دانش آموزان به حال خود رها می شوند.

یکی دیگر از مخالفان طرح ارزشیابی توصیفی می­گوید خیلی خوب است که ما قرار است دغدغة امتحان و آزمون را به زباله‌دان تاریخ آموزش کشور بفرستیم و مقیاس کمَّی صفر تا بیست را فراموش کنیم. خیلی خوب است که قرار شده دانش‌آموزانی شاگرد اول حساب شوند که دروس را فهمیده‌اند، نه این‌که آن‌ها را حفظ کرده و 20 گرفته‌اند. چقدر خوب که قرار است «ارزشیابی برای یادگیری» باشد و نه «ارزشیابی از یادگیری». ولی مگر قرار نیست همین دانش‌آموزان را که این همه وقت و برنامه‌ریزی و انرژی صرف آن‌ها شده و مثل موش آزمایشگاهی، سیستم جدید «ارزشیابی توصیفی» را بر روی آن‌ها آزمایش کرده‌ایم، سال‌ها بعد در برابر کنکوری قرار دهیم که بنیان و اساس آن حفظیات است و بس؟! کنکوری که قاتل یادگیری بر اساس مفهوم است.» و دانش‌آموزان را به طرز وحشتناکی به سمت تست‌زنی سوق می‌دهد. آزمون پراضطرابی که یادآور آزمون‌های پراضطراب سال‌های اول دبستان است و نمره بیست‌های کنکور، «نخبه» محسوب می‌شوند و نمره پایین‌ها، مردودی و «پشت کنکوری»!پرورش‌یافتگان سیستم «ارزشیابی توصیفی» قطعا از بازندگان کنکوری خواهند بود که مبنای آن حفظیات و سرعت در انتقال آن است!

برخی از منتقدان طرح ارزشیابی توصیفی، موارد زیر را به عنوان معایب این طرح در مقابل نظام ارزشیابی سنتی مطرح می­کنند:

1) ایجاد زمینه برای دانش آموزان کم کار و آنان که برحسب شرایط مجبورند به مدرسه بروند و بستر آماده برای شانه خالی کردن از انجام تکلیف. به عقیده آنها از آنجا که در ارزشیابی توصیفی اجبار کمتری برای انجام تکالیف درسی وجود دارد و از طرف دیگر ترس از آزمون و نمره وجود ندارد، در نتیجه برای دانش آموزانی که به دلایل مختلف می­خواهند از انجام فعالیتهای یادگیری شانه خالی کنند، فرصت مناسبی دست خواهد داد تا از انجام تکالیف سرباز زنند.

2) ایجاد زمینه برای معلمان کم انگیزه و یا بی انگیزه به گونه ای که خود این طرح دست ایشان را نسبتا باز می گذارد. چون مدارک مشخّصی برای ارزشیابی وجود ندارد می تواند فضای مناسبی برای معلّمان باری به هرجهت وبی انگیزه فراهم کند تا با خونسردی وبی خیالی فقط درکلاس وقت بگذرانند،چراکه هیچ گونه مدرکی مبنی برچگونگی کیفیّت آموزشی آنها موجود نیست و وجود ندارد. در نتیجه این طرح باعث خواهد شد تا معلمانی که انگیزه و شوق لازم را برای تدریس و ایجاد شرایط یادگیری اثربخش ندارند از زیر مسئولیت آموزشی خود شانه خالی کنند و با این روش ارزشیابی ارفاق بیشتری به دانش آموزان بکنند تا ضعف آنها پوشیده بماند.

3) عدم تعریف ملاک­های مورد نظربه گونه ای که هرکدام ازاین ملاک­ها بر اساس توان و ظرفیت و علاقمندی هر معلم در امرتعلیم و تربیت می تواند متغیر باشد. طرح ارزشیابی توصیفی ملاک­ها و یا معیارهای مشخصی ندارد که موجب شود معلمان خود را با آن معیارها هماهنگ کنند، بلکه هر معلمی با هر سطحی این طرح را بر اساس علایق و توانمندی خود تعریف می­کند و به جای انطباق خود با این طرح، این طرح را با ظرفیت­های خود منطبق می­کند.

4) ازآن جائی که انجام این طرح مستلزم وقت زیاد است به نظرمی رسد که تراکم دانش آموز به طور مستقیم برروی کار و فعّالیت یک معلم موثّر می باشد و چنانچه به این موضوع توجّه نشود به لحاظ این که معلّم ولو هر چند علاقمند، امّا به خاطر این که از بودجه بندی دروس عقب نماند مجبور است به شیوه های دیگر ارزش گذاری متوسّل شود.

5) به علّت این که در این طرح نمره اهمیّت ندارد حسّ رقابت از بین می رود و دانش آموزان به مرور انگیزه ی خود را از دست می دهند. (طبق گفته ی معلّمین مجری طرح ،برای بچّه ها چگونگی و کیفیّت مطالعه خیلی مهم نیست). به گفتة منتقدان آنچه که باعث انگیزه و رقابت بیشتر برای یادگیری می­شود سیستم نمره­ گذاری سنتی است، اما در این طرح چون نمره­ای به دانش آموزان داده نمی­شود در نتیجه دانش­آموزان دلیلی برای فعالیت بیشتر و نشان دادن توانمندی­های خود نمی­بینند.

6) چون تعداد چک لیستها و فرمهایی که برای هردانش آموز یا هر گروه تکمیل می گردد زیاد است معلّم فرصت زیادی را برای این کار صرف می کند و عملا دقّت و توجّه کمتری در ارزشیابی صورت می پذیرد. در نتیجه، ارزشیابی به شکل صوری در می­آید و اعتبار خود را از دست می­دهد و نمی­توان بر مبنای آن قضاوت درستی دربارة دانش­آموان داشت.